⚡️⚡️ ناشران باید یک «نظام فکری» به جامعه بدهند، نه اندیشههای از هم جدا و بستههای از هم گسسته.
⚡️⚡️ نظام فکری باید «اضطرار به دین» و «تبرّی از دشمن» را ایجاد کند و گسترش دهد.
? استاد سید محمدمهدی میرباقری:
? آن محتوایی که شما ناشران به جامعه میدهید و قالبهایی که برای ارائهٔ آن محتوا ایجاد میکنید، باید متناسب با ادبیات انقلاب اسلامی و متناسب با تکامل ادبیات مذهبی در جامعه باشد و انتظارات مذهبی جامعه را از یک افق به افق بالاتری ارتقا ببخشد.
? شما باید یک “نظام فکری” به جامعه بدهید، نه اندیشههای از هم گسسته و قطعات و بستههای از هم گسیخته. البته ممکن است این پازل فکری و معرفتی را تجزیه کنید و بخشهای مختلفش را به عهده دستگاههای مختلفی بگذارید. یا اینکه بگویید فعلاً زمینهٔ تولید همهٔ آنها فراهم نیست؛ ولی به هر حال باید در این زمینه دغدغه داشته باشید و حرکت به سمت ارائه یک منظومه فکری را دنبال کنید.
? در این منظومه فکری، دو روح کلی باید وجود داشته باشد:
اول باید بهشدت تبریِ نسبت به جبهه تمامیتخواهِ تجدد را ایجاد کند و بسترهای تاریخی و اجتماعی تجدد را نشان دهد. باید نشان دهید چگونه باید از این جبهه تبری جست و طرد کرد و چگونه باید در مقابل آن صفآرایی کرد و این صفآرایی در کجاها به درگیری ختم میشود. باید لبههای تیز این درگیری را نشان دهید.
دوم اینکه نوعی بصیرت نسبت به دین و معقولیت دین و پیامدهای هدایت دینی باید ایجاد بکنیم و آن را بسط بدهیم و تعمیق کنیم و به جامعه بفهمانیم که ما بیش از آنچه تاکنون تصور کردیم اضطرار به دین داریم. بعد آنها را به بصیرت و موضعگیری در دفاع از حکومت دینی برسانیم. این هم خصلت دومی است که منظومه فکری شما باید داشته باشد.
موضوع: "تربیتی"
#اخلاق
مردم عایله خدایند و خدا ❤️ دوست داشتنی و عشق ورزیدنی است. کسی که میخواهد از طریق سودرسانی به عایله خدا به معشوقش برسد، باید دلش را از هرگونه کینه و دشمنی با مردم تهی و در عوض آن را سرشار از محبّت به آنان سازد. این ادب در روایتی قدسی، در بیان خداوند چنین آمده است:
اَلْخَلْقُ عِیالی، فَاَحَبُّهُمْ اِلَیَّ اَلْطَفُهُمْ بِهِمْ وَ اَسْعاهُمْ فی حَوائِجِهِمْ. مردم عایله و جیره خواران مناند، محبوبترین آنها نزد من کسی است که به عایلهام مهربانتر و در برآوردن نیازمندیهایشان کوشاتر باشد.
11- علي عليه السلام مظهر عدالت
پس از شهادت امير المؤمنين عليه السلام (سوده) دختر (عماره) براي شكايت از فرماندار ظالمي كه معاويه بر آنها گماشته بود، پيش معاويه رفت.
سوده در جنگ صفين همراه لشكر علي عليه السلام بود و مردم را بر ضد سپاه معاويه مي شورانيد.
معاويه كه او را شناخت به شكايتش گوش نداد و او را سرزنش نمود و گفت:
فراموش كرده اي در جنگ صفين لشكر علي را عليه ما تهييج مي كردي؟ اكنون سخن تو چيست؟
سوده گفت:
خداوند در مورد ما از تو بازخواست خواهد كرد، نسبت به حقوقي كه لازم است آنها را مراعات كني. پيوسته افرادي از جانب تو بر ما حكومت مي كنند، ستم روا مي دارند و با قهر و غضب به ما ظلم مي كنند و همانند خوشه گندم ما را درو كرده، اسفند گونه نابودمان مي كنند، ما را به ذلت و خواري كشانده و خونابه مرگ بر ما مي چشانند.
اين بسر بن ارطاة است كه از طرف تو بر ما حكومت مي كند، مردان ما را كشت و اموالمان را به يغما برد. اگر اطاعت تو را ملاحظه نمي كرديم، مي توانستيم به خوبي جلويش را بگيريم و زير بار ظلمش نرويم. اينك اگر او را بركنار كني سپاسگزار خواهيم بود وگرنه، با تو دشمني خواهيم كرد.
معاويه گفت:
مرا با قدرت قبيله ات تهديد مي كني؟ فرمان مي دهم تو را بر شتر چموش سوار كنند و پيش بسر بن ارطاة بازگردانند تا او هر چه تصميم گرفت درباره تو انجام دهد.
سوده كمي سر به زير انداخت آنگاه سر برداشت و اين دو سطر شعر را خواند:
درود خداوند بر آن پيكر باد كه وقتي در دل خاك جاي گرفت عدالت نيز با او دفن شد.
آن پيكري كه با حق هم پيمان بود، جز با عدالت حكومت نمي كرد و با ايمان و حقيقت پيوند ناگسستني داشت.(12)
معاويه پرسيد:
منظورت كيست؟
سوده پاسخ داد:
به خدا سوگند! منظورم امير المؤمنين علي عليه السلام است. آنگاه خاطره اي از حكومت و عدالت علي عليه السلام را چنين نقل كرد:
در زمان حكومت علي عليه السلام يكي از ماموران براي جمع آوري صدقات آمده بود، به ما ستم كرد، شكايت او را پيش علي عليه السلام برديم وقتي رسيديم كه براي نماز ايستاده بود. همين كه چشمش به من افتاد، دست از نماز برداشت با خوش رويي و مهر و محبت فراوان به من توجه نموده، فرمود:
كاري داشتي؟
عرض كردم: آري!
سپس ستم مأمور را شرح دادم. به محض اين كه سخنانم را شنيد شروع به گريه كرد، قطرات اشك از چشمان علي عليه السلام فرو ريخت و بر گونه هايش جاري شد و گفت:
(اللهم انت الشاهد علي و عليهم اني لم آمر هم بظلم خلقك و لا بترك حقك):
پروردگار! تو گواهي من هيچگاه نگفته ام اين مأموران بر مردم ستم كنند و حق تو را رها نمايند.
فوري پاره پوستي برداشت نوشت: (13)
براي شما دليل و برهاني آمد. شما بايد در معاملات، پيمانه و ترازو را، درست و كامل كنيد، از اموال مردم كم نكنيد، در روي زمين فساد ننماييد و پس از اصلاح آن…
همين كه نامه مرا خواندي اموالي كه دستور جمع آوري آن را داده ام هر چه تاكنون گرفته اي نگهدار تا كسي را كه مي فرستم از تو تحويل بگيرد. والسلام.
نامه را به من داد به آن شخص رسانيدم و با همان دستور از سمت خود بر كنار شد.
معاويه گفت: خواسته اين زن هر چه هست برايش بنويسد و او را بار رضايت به وطن خود بازگردانيد. (14)
🔰علامه مصباح: الگو گرفتن از حضرت زهرا(س) در روح کار است و نه شکل کار
↙️ الگو گرفتن از حضرت زهرا (س) هنوز هم دارای ابهام هایی است که گاه امر برای برخی مشتبه شده تا آنجا كه مغالطه کرده و می گویند الگوبرداری از ایشان مخصوص دوره خاصی بوده و نه عصر حاضر.
↙️ الگو گرفتن از حضرت زهرا (س) به این معنا نیست كه همه زنان دستآسی تهیه کرده و جو آرد کنند و نان جو بپزند و یا چادر وصله دار بپوشند؛ بلکه الگو گرفتن از حضرت زهرا(س) در روح کار است.
↙️ توضیح این که آیده آل مؤمن باید قرب خداوند متعال باشد و بقیه چیزها اصالت ندارد، یعنی اگر امری به رسیدن به قرب خدا کمک می کند، بالتبع مطلوب است وگرنه مطلوبیتی ندارد. لذا الگو گیری از حضرت زهرا (س) به معنای داشتن همت بلند و بی اعتنایی به زخارف و تجملات دنیایی است.
↙️ حضرت زهرا(س)، نهایت بی اعتنایی را به زرق و برق دنیا داشتند؛ اگر قرار باشد دختری لباس زیبایی بپوشد، قطعا آن را در شب عروسیاش خواهد پوشید، و این که ایشان لباس عروسی خود را در شب عروسی انفاق می کنند و لباس کهنه خود را می پوشند، نشان از نهایت بی توجهی به مادیات و دل نبستن به دنیا است.
آخرین نظرات