#حکایت: ? دفاعِ گُرگ ، از آزادی زن! ?چوپان ، گلهِ گوسفندان را به آغُل برد و همه ی درهای آن را بست. چون گرگهای گُرسنه سَر رسیدند ، و درها را بسته یافتند ، و از رسیدن به گوسفندان ناامید شدند. برگشتند ، تا نقشه ای برای آزادی گوسفندان از آغُل پیدا… بیشتر »
کلید واژه: "گوسفند"
داستان آموزنده🔻 ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﻬﺮ، ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪ ﺍﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ.… بیشتر »
#اندر_حکایت 🐑مردي عرب در كنار معاويه نشسته بود و با هم از يك سفره غذا ميخوردند. گوسفند برياني بر سر سفره بود. مرد، تكّههاي گوشت را با حرص و ولع زيادي جدا ميكرد و تند به دهان ميگذاشت. معاويه قدري به او خيره شد و گفت: 🍡تو را با… بیشتر »
آخرین نظرات