حکایت،حی علی التفکر
03 آذر 1396 توسط نجمه همتيان
#اندر_حکایت 🐑مردي عرب در كنار معاويه نشسته بود و با هم از يك سفره غذا ميخوردند. گوسفند برياني بر سر سفره بود. مرد، تكّههاي گوشت را با حرص و ولع زيادي جدا ميكرد و تند به دهان ميگذاشت. معاويه قدري به او خيره شد و گفت: 🍡تو را با… بیشتر »