?حکایت این روزهای مسئولین ما ? مردی وارد کاروانسرایی شد تا کمی استراحت کنه کفشاشو گذاشت زیر سرش و خوابید ! طولی نکشید که دو نفر وارد آنجا شدند.?♂?♀ یکی از اون دو نفر گفت: طلاها رو بزاریم پشت اون جعبه… اون یکی گفت: نه اون مرد بیداره وقتی ما بریم… بیشتر »
کلید واژه: "حکایت"
#اندر_حکایت 🐑مردي عرب در كنار معاويه نشسته بود و با هم از يك سفره غذا ميخوردند. گوسفند برياني بر سر سفره بود. مرد، تكّههاي گوشت را با حرص و ولع زيادي جدا ميكرد و تند به دهان ميگذاشت. معاويه قدري به او خيره شد و گفت: 🍡تو را با… بیشتر »
حکایتی بسیار زیبا 🌺 اقای سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدلله علیه السلام) در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند. بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود بازی میکردند و به… بیشتر »
آخرین نظرات