خانواده اولين نماينده جامعه است كه فرزندان سالها ي اوليه عمر خودرا در آن ميگذراند و وظيفه دارد كه نوزاد وابسته، فاقد فرهنگ و لذت جو را به موجودي خودياور، با فرهنگ و مسئوليت پذير بار آورد. در اين روند كه اجتماعي شدن نام دارد والدين نه تنها در برابر فرزندان بلكه در برابر جامعهاي كه او بايد با آن سازش يابد مسئوليت و در صورتي كه نتوانند فرزندان خود را د رجريان ملاكهاي معيني كه هنجار اجتماعي ناميده ميشود، تطبيق دهند و رهنمودهاي عقلي،اجتماعي و اخلاقي را در وي مستقر سازند در انجام وظيفه خود قصور نمودهاند.
والدين به عنوان اولين مربي و معلم فرزندان ، در تربيت و چگونگي رفتارهاي وي مهمترين نقش را ايفا ميكنند و بيتوجهي و اهمال در اين امر عواقب وخيمي را در زندگي فرزندان به وجود ميآورد. رفتار فرزندان عكسالعملي به عوامل محيطي و خصوصاً به عملكرد والدينش ميباشد. چنانچه رفتار والدين با فرزندان براساس صداقت، دوستي، احترام و پذيرش باشد، فرزندان احساس امنيت و آرامش ميكند و از ابتلا به بسياري نابسامانيها محفوظ ميماند. از سوي ديگر، انتقادهاي بيجا و بيمورد و روابط خانوادگي گسسته و نابسامان فرزندان را مضطرب و آزرده خاطرميسازد و موجبات ابتلاء وي به بسياري از مشكلات رفتاري را فراهم ميآورد. [1]
«خانواده به عنوان مهم ترين هسته اجتماعي از ديرباز مورد توجه فلاسفه انديشمندان و دانشمندان بوده و همواره نسبت به اهميت آن تأكيد شده است. قدماي فلاسفه، زندگي خانوادگي را بخش مستقلي از « حكمت عملي » مي شمردند؛ به طوري كه افلاطون در جمهوريت، ارسطو در سياست، بوعلي سينا در شفا با چنين ديدي و از اين زاويه به زندگي خانوادگي نگريسته اند. [2] كورت لوين، انديشمند علوم اجتماعي مي گويد: « تا زماني كه داراي خانواده هاي نيك هستيم، مي توانيم به نژاد بشر اميد ببنديم ».[3]
در ابتدا روانشناسان شخصیت را بیشتر محصول عوامل ژنتیکی و فردی می دانستند اما به تدریج با توسعه علم روانشناسی و انجام مطالعات تجربی به خصوصیات و عوامل محیطی-اجتماعی نیز اهمیت دادند.
شخصیت پیشرفته شخصیتی ست که دارای هدف باشد, استعداد یادگیری خود را به کار گیرد, دارای هویت فردی باشد و درهمان حال دارای تعهد نسبت به دیگران نیز باشد.
دراینجا نقش خانواده پررنگ می شود, زیراکه انسان از بدو تولد با افراد مختلف به خصوص والدین یا کسان دیگری که از او مراقبت می کنند ارتباط پیدا می کند. این مراقبت تأثیر عمیقی در فرزندان به جا می گذارد. [4]
خانواده اولين مدرسه كودك است كه طفل نگرش نسبت به خود، زندگي و مردم در آن ميآموزد.
حضرت علي (ع) ميفرمايد : «لا ميراث كألادب» هيچ ارثي براي فرزند بهتر از ادب و تربيت نيست .و يا «ما نحل والداً نحلاً افضل من ادب حسن». بخشش و تفضيل هيچ پدري به فرزندش بهتر از عطيه ادب و تربيت پسنديده نيست.[5]
لذا حلقه ی اتصال و انسجام فرهنگ و نظم اجتماعی و در واقع نهادی است که مسولیت سامان بخشیدن به سلامت اخلاقی جامعه را بر عهده دارد. غایت عملکرد خانواده پرورش افرادی است که به لحاظ اجتماعی شایسته، به لحاظ روانی متعادل و از نظر رفتاری سازگار باشند
[1] . شفيع ابادي، فنون تربيت كودك ، 3718، ص الف. شفيع ابادي،عبدالله فنون تربيت كودك تهران، انتشارات چهر، چاپ ششم ، 1371.
مطهري، مرتضي، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: انتشارات صدرا، 1365. [2]
[3] به نقل از :اميري، صالح؛ (1389)، مجموعه مقالات همايش ملي راهبردهاي تحكيم نهاد خانواده، تهران: مجمع تشخيص مصلحت نظام، مركز تحقيقات استراتژيك، چاپ اول
[4] [نقش خانواده در تکوین شخصیت دانش آموزان- نامه پژوهش فرهنگی,شماره 6] به نقل از سوده احمدیان راد، کارشناس ارشد رشته کارآفرینی
[5] . فلسفي، كودك از نظر وراثت و تربيت، بخش دوم ، 1344، ص 3 . پ فلسفي،محمدتقي جوان از نظر عقل و احساسات بخش دوم، هيئت نشر معارف اسلامي ، چاپ پانزدهم، 1344. به نقل از دکتر منیژه کرباسی( خانواده وزندگی اجتماعی افرادhttp://iranpress.ir)
آخرین نظرات