خدا اصرافکاران را دوست ندارد
امام صادق (ع):
مشاهده کردند که سیبی را نیمخورده از خانه بیرون انداخته اند، خشمگین شدند و فرمودند: اگر شما سیر هستید، خیلی از مردم گرسنه اند خوب بود آن را به نیازمندش می دادید
? بحار، ج ۶۳، ص۴۳۲
امام صادق (ع):
مشاهده کردند که سیبی را نیمخورده از خانه بیرون انداخته اند، خشمگین شدند و فرمودند: اگر شما سیر هستید، خیلی از مردم گرسنه اند خوب بود آن را به نیازمندش می دادید
? بحار، ج ۶۳، ص۴۳۲
بر اساس نامه ۳۱نهج البلاغه امام علی (ع)
((ایاکَ اَن تغترَّ بما ترَی مِن اِخلاَد ِاَهلِ الدُّنیا الَِیها وتَکالُبِهِم عَلَیها))
مواظب باش تارغبت فراوان دنیا پرستان حرص شدیدآنان به دنیا تو را فریب ندهد.
هدف از استفاده کلمه تکالب
تکالب از ریشه کلب به معنای دشمنی وبه هم حمله کردن است.
کسانی که غرق در عالم مادی شوند تنها دنیا برایشان جذاب است لذا در این راه فرزند،پدر،مادر،خویش،والدین،فرزند خویش،همه گان را قربانی میکند.هر کس که دم دستش باشد پل می کند وسکو می سازد وبالا میرود .همه را له میکند تا به دنیایش برسد.فرقی نمییکند مال باشد یا مقام.
برای رسیدن به گنج های دنیایی دارویی به دست مردم می دهد .حتی اگر تاریخ گذشته را به قیمت گزاف بفروشند.
به تعبیراستاد کسانی که با ظاهر دینی دنیا پرستی می کنند فریبشان خطر ناک تر است نسبت به کسانی که ظاهر شان دنیا طلب است .
همیشه منافق خطرناکتر از کافر است
🍂جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو
🍂بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو
🍁بسکه هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد
🍁دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو
🌻تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا
🌻هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو
🌼چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من
🌼راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو
🌾سالها می شود از خویش سؤالی دارم
🌾من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو
🍁با حساب دل خود هرچه نوشتم دیدم
🍁من از این زندگیم سود نبردم بی تو
🍂گذری کن به مزارم به خدا محتاجم
🍂من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو
السلام علیک یا صاحب الزمان
✅ هدیه امام حسین(ع) به میرزا تقی خان امیرکبیر
🔸مرحوم آیت الله اراکی درباره شخصیت والای میرزا تقی خان امیرکبیر فرمود: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: #هدیه مولایم حسین است!
گفتم: چطور؟
⬅️ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! 2 تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.
* منبع : کتاب آخرین گفتارها