•┈••┈•❉•✿•🌹•✿•❉•┈••┈•
✨حکمت(3)
💠بخل، ترس، فقر
«وَ قَالَ(ع): الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ وَ الْفَقْرُ يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِيبٌ فِي بَلْدَتِه»
•••••■•❇️•■•••••
شرح قسمت سوم؛
۳- «وَ الْفَقْرُ يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ» تنگ دستی، انسان زیرک را از بیان دلیلش لال میکند.
🔹فقر را به دو قسم حقیقی و اضافی تقسیم میکنند و فقر حقیقی را احتیاج به هر صورتی باشد که تمام موجودات غیر از واجب الوجود آن را داراست تعریف میکنند و فقر اضافی را که احتیاج به بعضی از ضروریات میدانند چهار قسم میکنند:
🔻اول؛
آنکه مال دنیا را دوست دارد و نهایت رغبت را به آن دارد و نهایت سختی و رنج را در طلب آن میکشد اما چیزی به دست نمیآورد که به آن فقیر حریص گویند.
🔻دوم؛
اینکه ثروت را از فقر بیشتر دوست دارد ولی نه آن مقدار که خویش را به زحمت افکند و از حرام مضایقه نداشته باشد که به آن «فقیر قانع »گویند.
🔻سوم؛
هرگز رغبتی به مال نداشته و آن را نخواهد بلکه از آن ناراحت و گریزان باشد و اگر مالی به وی رسد از آن روی برگرداند که به آن «فقیر زاهد» گویند.
🔻چهارم؛
نه محبتی به مال داشته نه کراهتی از آن؛ نه از داشتن شاد است نه از نداشتن نگران؛ نه از غنا رویگردان؛ نه از فقر ترسان؛ از دنیا به اندازه نفس کشیدن بهره میبرد و به احدی در آن بخل نمیورزد به آن مستغنی راضی یا«فقیر عارف» گویند.
▪️مراد از فقری که نقص محسوب میشود و انسان را در مواجهه با دیگران ناتوان میکند آن فقری است که کسی به دنبال دنیا برود و نتواند بدست آورد و برای همین همیشه در درون خویش احساس ضعف نماید. لذا آن را جزء رذائل اخلاقی میدانند زیرا نداشتن که مربوط به امر بیرونی است نمیتواند ارتباطی به اخلاق داشته باشد بلکه این وابسته بودن و به دست نیاوردن روح را مکدر میکند و موجب نقصان است اما اگر رغبتی به آن نداشته باشد آنگونه که نبی اکرم و ائمه بودند فضیلت بزرگی است.
•••••■•❇️•■•••••
شرح قسمت چهارم؛
4- «وَ الْمُقِلُّ غَرِيبٌ فِي بَلْدَتِه» تهیدست در شهر خویش غریب است.
🔹با آنچه در بالا گفته شد روشن میشود مراد فقیری است که در عین رغبت داشتن به دنیا و تلاش برای به دست آوردن آن تهیدست مانده است اما انسان آزاده که خود را از بند مال و دنیا رهانید کعبه آمال مردم خواهد بود.
•┈••┈•❉•✿•🌹•✿•❉•┈••┈•
———————————————
منبع :@aligelayeri
آخرین نظرات