💠 إِنَ لِلْجِسْمِ سِتَّةَ أَحْوَالٍ الصِّحَّةَ وَ الْمَرَضَ وَ الْمَوْتَ وَ الْحَیَاةَ وَ النَّوْمَ وَ الْیَقَظَةَ وَ کَذَلِکَ الرُّوحُ فَحَیَاتُهَا عِلْمُهَا وَ مَوْتُهَا جَهْلُهَا وَ مَرَضُهَا شَکُّهَا وَ صِحَّتُهَا یَقِینُهَا وَ نَوْمُهَا غَفْلَتُهَا وَ یَقَظَتُهَا حِفْظُهَا.
💠 جسم و بدن را شش حالت است: صحت، بیمارى، مرگ، زندگى، خواب و بیدارى، و روح هم، چنین است، دانش موجب زندگانی آن میشود، جهل، مرگ روح است، شک بیماری آن، یقین، صحت آن؛ غفلت؛ خواب روح و نیز حفظ و یادآوری؛ بیداری روح است.
📚 توحید صدوق؛ ص300
پاسخ به شایعات
🔻 سوال :
آیا بعد از #عطسه کردن باید صبر نمود؟ آیا در اسلام این دستور وارد شده است که در موقع تصمیم بر انجام کارى، اگر کسى عطسه کند باید صبر کرد؟
🔻 پاسخ :
🔸 در این باره دستورى در اسلام نداریم و اساساً روح اسلام با این گونه مطالب سازش ندارد، تا آن جا که دستور مى دهد هنگامى که تصمیم بر کارى گرفتید، اگر کسى فال بد زد اعتنا نکنید و بر خدا توکّل نموده به دنبال هدف روان شوید و فال بد زدن را نشانه شرک قرار داده است.
🔸 در ميان مردم خرافات زيادي وجود دارد كه نه پايه ديني دارد و نه مايه علمي . يكي از آن ها در مورد عطسه كردن است. عده اى از مردم معتقدند كه عطسه شوم است و شگون ندارد و بايد در كار مورد نظر عجله نكرد، بلكه بايد صبر كرد. ما هر وقت و يا چندين بار بعد از عطسه كردن به كاري اقدام كرديم موفق نشديم. در صورتى كه از نظر اسلام عطسه كردن نه تنها شوم و بد نيست , بلكه بسيار مفيد براي سلامتي بدن است.
🔸 در حديث آمده كه عطسه موجب راحتى و سلامتي بدن است، و تا سه روز و به روايتى تا هفت روز، امان از مرگ است. آن چه بين عوام مشهور است كه هنگام عطسه تك بايد صبر كرد، صحت ندارد و در احاديث اثرى از اين حرف نيست.
🔸 در روايت آمده است: وقتى انسان عطسه مىكند ( جهت شكرانه تأمين شدن سلامتي اش ) بگويد: الحمد للّه اللّهم صل على محمّد و ال محمد. و هنگامي كه كسى در حضورش عطسه كند، به عطسه كننده بگويد: يرحمك اللّه ، و او نيز در پاسخش بگويد: يغفر الله لكم .
🔸 رسول اكرم (ص) فرمود: عطسه مريض دليل بر عافيت و راحتى بدن اوست. حضرت امام صادق (ع) نیز فرمودند: كسى كه عطسه كند از پنج چيز در امان خواهد بود: جذام، سردرد، ريزش اشك از چشم،گرفتگى بينى و رويش مو در چشم.
🔸 علت عطسه چيست؟
حضرت امام رضا (ع) فرمود: علت عطسه اين است كه هر وقت خداوند به انسان نعمتى عطا كند و شكرش را به جاى نياورد، خداوند بادى به بدنش مى اندازد و دور مى زند تا وارد بينى مى شود و در اثر آن انسان عطسه مى كند وقتى مى گويد:الحمدلله، خداوند آن را به جاى شكر نعمتى كه به او داده بود مى پذيرد … (تا آخرمطلب)
💠 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: امّت من [درباره نماز] چهار دسته اند:
🌺 دسته اى نماز مى گزارند؛ ولى در نمازشان غافل اند. براى اينان، «ويل» است و ويل، نام دركه اى از دركات دوزخ است.
خداوند متعال فرموده است: «پس ويل براى نمازگزاران است؛ آنان كه از نمازشان غافل اند».
🌺 دسته اى گاه نماز مى خوانند و گاه نمى خوانند. براى اينان، «غَى» است و غَى، نام دركه اى از دركات دوزخ است. خداوند متعال فرموده است: «آن گاه، پس از آنان، جانشينانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساختند و از هوسها پيروى كردند. پس به زودى [سزاى] گمراهى [خود] را خواهند ديد».
🌺 دسته اى هيچ گاه نماز نمى خوانند. براى اينان، «سَقَر» است و سَقَر، نام دركه اى از دركات دوزخ است. خداوند متعال فرموده است: «چه چيزى شما را به سقر در آورد؟ گفتند: از نمازگزاران نبوديم».
🌺 و دسته اى هميشه نماز مى خوانند و در نمازشان نيز فروتن اند. خداوند- تبارك و تعالى- فرموده است: «بى گمان، مؤمنان، رستگار شدند؛ آنان كه در نمازشان فروتن اند».
📚 المواعظ العددية ؛ ص 211.
🔴 التزام عملی علمای سلف به کالای داخلی
💎 حضرت آیتالله مرعشی نجفی (ره) از سجایای اخلاقی بیشماری برخوردار بودهاند از جمله میفرمودند: «من از روز اولی که خودم را شناختم و روی پای خودم ایستادم، از البسه خارجی استفاده نکردهام» و تا آخر عمرشان هم همین طور بودند و میفرمودند: «این یک راه مبارزه با استعمار و استعمارگران است».
💎 حتی یک وقتی من هنوز کوچک بودم، خیاط آمد و به ایشان گفت: آقا دکمه از خارج میآید و برای قبا ناچاریم از آن استفاده کنیم، ایشان اجازه ندادند و مدتی در این فکر بودند که چه بکنند، بعد یکی گفت بعضی از خانمها در خانه از این قیطانهایی که به لب عبا میدوزند، شبیه دگمه درست میکنند و شما میتوانید این را به خیاط بدهید و لذا لباسهای ایشان هیچوقت دگمه نداشت و از همین قیطانهایی که در داخل تولید میشد استفاده میکردند.
💎 آیتالله بهاءالدینی (ره) که از دوستان مرحوم آیه الله شیخ محمد تقی بافقی (ره) بودند در این زمینه میفرمایند: در وطنخواهی، نظیر ایشان مثل اینکه کم باشد به جوری که در سر تا پای ایشان از متاع و کالاهای خارجی خبری نبود، از عمامه و قبا و پیراهن و عبا و کفش. در تمام ضیافتهایی که از اهل علم میکرد غیر از اجناس ایرانی چیزی مصرف نمیکرد. آن زمان هنوز بساط قند و چای در ایران دایر نشده بود و از خارج میآوردند او به جای قند و چای، خرمای جهرم بین طلبهها تقسیم میکرد با اینکه افطاریهای خیلی مفصل میداد از برنج و خورشت و اینها ولی چای نمیداد.
💎 میگفت پول ما نباید از مملکت خارج شود و در جیب خارجیها برود. حقیقت وطنخواهی را ما در ایشان دیدیم. از اموالی که در اختیار ایشان بود حاضر نبود غیر از ایران در جای دیگری مصرف شود…
📜 داستان خشت طلا و قرص نان
🔹 حضرت عيسی عليه السلام به همراهی مردی سياحت میكرد پس از مدتی راه رفتن گرسنه شدند به دهكده ای رسيدند عيسی به آن مرد گفت : برو نانی تهيه كن و خود مشغول نماز شد آن مرد رفته سه گرده نان تهيه كرد و بازگشت مقداري صبر كرد تا نماز عيسی پايان پذيرد چون كمی به طول انجاميد يك گرده را خورد. عيسی آمده پرسيد گرده سوم چه شد گفت : همين دو گرده بود.
🔹 پس از آن مقدار ديگری راه پيموده به دسته آهويی برخوردند حضرت عيسي يكی از آنها را پيش خواند آن را ذبح كرده خوردند بعد از خوردن عيسی گفت : قم باذن الله به اجازه خدا حركت كن آهو حركت كرد و زنده گرديد آن مرد در شگفت شده زبان به كلمه سبحان الله جاری كرد عيسی گفت : ترا سوگند میدهم به حق آن كسی كه اين نشانه قدرت را برای تو آشكار كرد بگو نان سوم چه شد باز جواب داد دو گرده بيشتر نبود.
🔹 دو مرتبه براه افتادند نزديک دهكده بزرگی رسيدند در آنجا سه خشت طلا افتاده بود رفيق عيسی گفت اينجا ثروت و مال زيادی است آن جناب فرمود : آری يك خشت برای تو يكی هم برای من خشت سوم را اختصاص میدهم به كسی كه نان سوم را برداشته مرد حريص گفت : من نان سومی را خوردم ، عيسی از او جدا گرديده گفت : هر سه خشت مال تو باشد.
🔹 آن مرد كنار خشتها نشسته به فكر برداشتن و بردن آنها بود، سه نفر از آنجا عبور نمودند او را با سه خشت طلا ديدند. همسفر عيسی را كشته و طلاها را برداشتند. چون گرسنه بودند قرار بر اين گذاشتند يكی از آن سه نفر از دهكده ی مجاور نانی تهيه كند تا بخورند شخصی كه برای نان آوردن رفت با خود گفت : نانها را مسموم كنم تا آن دو پس از خوردن بميرند، دو نفر ديگر نيز هم شدند كه رفيق خود را پس از برگشتن بكشند.
🔹 هنگاميكه نان را آورد آن دو نفر او را كشته و خود با خاطری آسوده بخوردن نانها مشغول شدند چيزی نگذشت كه آنها هم به رفيق خود ملحق گشتند. حضرت عيسی در مراجعت چهار نفر را بر سر همان سه خشت مرده ديد گفت : ((هكذا تفعل الدنيا باهلها)) اينست رفتار دنيا با دوستداران خود.
آخرین نظرات