بخشی از متن دانلود مقاله برزخ :
مقدمه
یکی از مسائل بسیار مهم که در طول قرون و اعصار گذشته همواره اذهان عامه مردم بویژه اندیشمندان و خردمندان عالم را به خود مشغول ساخته، مسأله عالم پس از مرگ یعنی روز جزا ورستاخیز است. بعضی می پندارند روز قیامت خیلی دور است، زیرا مثلا حضرت آدم (ع ). موسی، و; .قوم خود را از حساب و کتاب روز قیامت می ترساندند، ولی از آن عصر تاکنون هزار ها سال گذشته ولی هنوز، قیامت برپا نشده و شاید میلیون ها سال دیگر نیز، قیامت بر پا نگردد. بنابراین آیا اکنون برای پاداش صدها هزارسال بعد، عمل نیک انجام دهیم؟ و یا
اکنون خود را برای مجازات هزاران یا میلیونهاسال بعد، آماده سازیم؟ مسئله ای که باید مورد بررسی قرار گیرد آن است که کسی که مرده، در فاصله مردن آن تا قیامت، از مردنی که امروز ما میمیریم یا اشخاصی در گذشته مرده ا ند تا قیامت شاید میلیاردها سال طول بکشد در این فاصله وضع ما چگونه است؟ با تدبر و تآمل در آیات قرآن در می یابیم که مردن در منطق قرآن تباهی نیست، صرف خراب شدن نیست، انهدام نیست، بلکه مردن انتقال است وآن که می میرد،در همان لحظه ای که می میرد از اینجا منتقل می شود به جای دیگر و در جای دیگر زنده است، هست وهست تا روز قیامت که مسأله قبور و حشر جسمانی پیدا شود.
در این مجموعه که در دو فصل تنظیم شده از چند منبع کمک گرفته ایم و غالبا سعی شده درباره مسائل از روایات واحادیث بهره جوییم.
برزخ از نظرلغت و اصطلاحات
کلمه (برزخ) معمولاً درمجاورات، همرا ه باکلماتی مثل(مابین)، (مابینهما) بکارمی رود، مثلاً گفته می شود: (برزخ ما بین این دو) یا (برزخ بین دو چیز) و یا (برزخ بین دنیا و آخرت) و در قرآن شریف آمده است:
(بینهما برزخ لا یبقیان)1 (و جعل بینهما برزخا و حجراً محجورا)2
مشاهده می شود که، (برزخ) در دو آیه فوق همراه با کلمه (بینهما) به کار رفته است و این بدان علت است که (برزخ) در لغت به معنای (حاجز و مانع) است، و حاجز و مانع در مجاورات یک معنای مستقلی نیستند، درست مثل معنای (فی) در عربی و کلمه (در) در فارسی است. اگرچه این دو کلمه به خودی خود دارای معنا و مفهومی هستند ] یعنی: تُو، داخل، درون[ اما این معنا، معنای مستقلی نیست و برای تمام شدن معنای آن احتیاج به کلمه و یا کلمه های دیگر است، مثل اینکه می گوییم: (در خانه، در مدرسه و ; ) که کلمه (در) همراه با (خانه و مدرسه) توانسته است معنای خود را ایفا کند. روی همین حساب اگر معنای لغوی (برزخ) حاجز و مانع باشد باید معلوم شود حاجز میان چه و چه چیزی، و یا مانع میان کدام دو چیز.
برزخ در کتب لغت
1- برزخ مانع میان دو چیز است، و زمان میان دنیا و آخرت از هنگام مرگ تا قیامت.
___________________________
1- سوره 55 آیه 20
2- سوره 25 آیه 53
2- برزخ مانع و حد فاصل بین دو چیز است، و برزخ در قیامت همان فاصله بین انسان و رسیدن او به درجات رفیع در آخرت است، و از همین باب است فرمایش خداوند که فرموده: (پشت سر اینها) (مردگان) برزخی است تا روز قیامت.
3- برزخ مانع بین دو چیز است، و در این حدیث از امام صادق (ع) که فرمود: (من از هول و سختی برزخ برای شما می ترسم) مقصود همان زمانی است که فاصله میان دنیا و آخرت از هنگام مرگ تا قیامت است. پس هرکس که مرد، داخل عالم برزخ می شود، و از همین باب است حدیثی که فرموده: (همه شما در بهشت هستید جزاین که من ازعالم برزخ شما می ترسم، سوال شد: برزخ چیست ؟
حضرت فرمود:(قبراست اززمان مرگ تا قیامت)
عالم برزخ کجاست؟
طبق مطالب قبل فاصله زمانی بین مرگ وقیامت عالم برزخ نامیده شدکه مردگان تا برپایی قیامت درآنجا بسر می برند اینک به این نکته می پردازیم که:آیا عالم برزخ جزاین عالم است، یعنی آیاعالم برزخ درهمین دنیاست ومثلاً همین خورشید وماه برآن طلوع وغروب دارد، وارواح اموات چه مومن وچه کافردر روزاین عالم یک حالت ودرشب این عالم دارای حالت دیگری هستند؟یا اینکه طلوع وغروب خورشید برای اهل این دنیا تاثیر دارد وشب وروز برای برزخیان تاثیری ندارد ؟
1- عالم قیامت هنوز بر پا نشده ویکی از مقدمات برپایی آن نابودی نظام این عالم است وبه تعبیر قرآن قیامت وقتی برپا می شودکه:
(اذاالشمس کورت، واذاانجوم انکدرت، واذاالجبال سیرت، و; واذاالبحارسجرت;)1 اذاالسماءانفطرت، واذاالکواکب انتثرت، واذاالبحارفجرت، واذاالقبوربعثرت;)2 (واذاوقعت الواقعه، لیس لوقعتها کاذبه، خافضه رافعه، اذا رجت الارض رجا، و بست الجبال بسا، فکانت هباءً منبثا)3
خورشید منکدر و نابود شود، ستارگان در هم بریزند، کوه ها غبار پراکنده شوند، دریاها دگرگون شوند، ستارگان درهم و برهم شوند، قبرها زیر و رو شوند، زمین آنچنان به خود بلرزد که کوه ها مانند پنبه زده شوند و زمین مانند غباری خفیف شود و ; . اینها همه علائم فروپاشیدن نظام این عالم است و باید بدانیم تا این نظام وجود برپاست، عالم قیامت برپانشده و مردگان در عالم دیگری بنام «عالم برزخ» بسر می برند.
2- در جای خود ثابت است که این خورشید و ماه در عالم قیامت وجود ندارند و خداوند متعال عالم قیامت را به وسیله نیروی دیگری روشن می کند و البته در آن هم اختلاف است که آیا نور و روشنایی قیامت، بوسیله اعمال صالح هر شخص و آنهم برای خود اوست.
در صور دمیده می شود و همه آنهایی که در آسمان و زمین هستند از بین می روند مگر آنهایی را که خدا نمی خواهد. (پایان دنیا)، برای مرتبه دوم در صور دمیده می شود، آنگاه است که قیامت
___________________________
1- سوره 81 آیات 1 تا 6
2- سوره 82 آیات 1 تا 4
3- سوره 56 آیات 1 تا 6
برپا می شود و زمین قیامت بنور پروردگارش روشن می شود و ; ).
در اینجا به نقل چند حدیث پیرامون این موضوع می پردازیم:
مرحوم شیخ کلینی در کافی به نقل از علی بن ابراهیم آورده است:
«حسین بن میسرگفت: از حضرت صادق (ع) در مورد بهشتی که حضرت آدم (ع) در آن بوده سؤال کردم. حضرت فرمودند: آن باغی است از باغهای دنیا که خورشید و ماه بر آن طلوع و غروب می کنند، و اگر از باغهای قیامت بود هرگز آدم (ع) از آن خارج نمی شد.
و حدیث فوق از چند جهت قابل توجه است:
– حضرت آدم (ع) در آن بهشتی که در عالم قیامت وعده داده شده خلق نشده و آن بهشت را مشاهده نکرده است.
– در جائی از این دنیا بهشتی وجود دارد که قابل رؤیت و مشاهده انسانهای عادی نیست و نمی توانند به آن جا رفت و آمد کنند و در حقیقت می توان گفت: آن بهشت در عین حالی که در دنیاست ولی برای بشر از عالم غیب محسوب است و البته باید توجه داشت که منحصر به کره زمین و چند صد کیلومتر اطراف آن نیست.
برهوت کجاست
یکی از مباحثی که در ارتباط با عالم برزخ مطرح است «برهوت» است. برهوت مانند وادی السلام جایگاه ارواح پس از مرگ است، با این تفاوت که جایگاه ارواح مؤمنین وادی الاسلام و جایگاه ارواح کفار، مشرکین و منافقین در برهوت است.
رسول خدا (ص) فرمود: بهترین آبهای روی زمین آب زمزم، و بدترین آبها، آب برهوت است که در بیابان حضرموت واقع شده ارواح کفار با بدن های مثالی خود به آنجا منتقل می شوند.
امام صادق (ع) فرموده است: پشت «یمن» بیابانی است که به آن وادی حضرموت می گویند، در این بیابان از جانداران به جز مارهای سیاه و جغد، موجود زنده دیگری یافت نمی شود. سپس فرمود: در این بیابان چاهی است که به آن «بلهوت» می گویند، این بیابان محل سکونت ارواح مشرکین است، آنها به آن چاه رفت و آمد می کنند و از آب آن چاه که مانند چرک و خون است می آشامند.
جایگاه پیامبر (ص) و ائمه طاهرین (ع) در عالم برزخ
راوی حدیث ابوبصیر است، می گوید: حضرت صادق (ص) اشاره ای فرمودند و خداوند با دست قدرت خود دریائی نمایان فرمود که روی آن چند کشتی از نقره وجود داشت حضرت سوار شدند من هم همراه آن حضرت سوار شدم، مقداری راه رفتیم تا به جائی رسیدیم که تعدادی خیمه سرپا بود، حضرت از کشتی پیاده شدند و به داخل یکی از خیمه ها رفتند و بعد از چندی از آن خیمه خارج شدند و پیش من آمدند و فرمودند: آن خیمه ای که در آن داخل شدم دیدی؟ گفتم بلی یا ابن رسول الله، فرمود: آن خیمه از رسول خدا (ص) بود و خیمه بعدی از علی بن ابیطالب است و خیمه سوم حسن مجتبی و ششم از امام حسین و خیمه هفتم از امام سجاد و هشتمین خیمه از پدرم امام محمد باقر و خیمه نهم از من است. آنگاه فرمود: نمی شود یکی از ما بمیرد مگر اینکه برای او خیمه ای است که در آن سکونت خواهد نمود.
آنچه از حدیث فوق ] بر فرض صحت صدور آن از معصوم[ در این مورد استفاده می شود این است که: ائمه هدی نیز در عالم برزخ در جایگاه مخصوص به خود می باشند، و اینکه حضرت صادق (ع) عالم برزخ را از عوالم غیب است برای ابوبصیر ظاهر نموده یکی از کرامات و معجزات آن حضرت است.
زیارت اموات و اهل قبور
زیارت اموات و اهل قبور چیزی است که بین اقوام و ملل دنیا مرسوم است، حتی اقوامی که به سوزانیدن اجساد خود اموات خود معتقدند پس از سوزانیدن اجساد، خاکستر آن را در جعبه و یا جای مخصوصی قرار می دهند و هرچند وقت یکبار برای ادای احترام به آن مکان می روند و گاهی هم با روشن کردن شمع و چراغ در آن مکان روح مرده خود را شاد می گردانند.
مسلمانان جهان که افتخار پیروی همه جانبه از حضرت ختمی مرتبت محمدبن عبدالله علیه واله وسلم و اوصیاء طاهرین آن حضرت را دارند با تبعیت کردن از آن بزرگواران و الگو قرار دادن آنها به اعمال خود مهر صحت زده اند.
مشروعیت زیارت اهل قبور از نظر سیره پیامبر و امامان (ع)
1- مرحوم مجلسی به نقل از کتاب کامل الزیاره از صفوان جمال آورده است:
صفوان گفت از حضرت صادق (ع) شنیدم که فرمود: کار دائمی پیامبر خدا (ص) این بود که عصر هر پنجشنبه با عده زیادی از اصحابشان به قبرستان بقیع در مدینه می رفتند و اهل قبور را زیارت می کردند.
کار مستمری حضرت فاطمه زهرا (ع) این بوده که: هر صبح شنبه به زیارت قبور شهداء می رفت و از جمله بر مزار حمزه می رفت و برای او طلب رحمت و مغفره می کرد.
حضرت صادق (ع) فرمودند: جدم امیر المؤمنین (ع) فرمود: مرده های خود را زیارت کنید؛ زیرا آنها از رفتن شما به زیارت قبورشان خشنود می شوند.
باقیات الصالحات
معنای «باقیات» ضد «فانیات» و آنهم جمع «فانیه» و مؤنث «فان» می باشد و معنای آن: فانی شدنی ها و از بین رفتنی ها است. پس «باقیات» یعنی: ثابت ماندنی ها و در قرآن شریف آمده است: «ما عندک ینفد و ما عندالله باق» یعنی چیزهائی که پیش شماست ]مانند: اموال دنیا، ریاست دنیا و ; [ از بین رفتنی است و آنچه پیش خداست ]مانند: کارهای خیر و خوب و یا کارهای شر و ناپسندی که انسان در دوران عمر خود انجام می دهد[ ثابت و ماندنی است.
«صالحات» نیز به همین منوال جمع «صالحه» و مونت «صالح» می باشد و معنای آن در فارسی «نیکوست» و در مقابل «زشت» قرار دارد. «باقیات الصالحات» را به این اعتبار جمع مؤنث آورده اند که این دو واژه صفت برای «اعمال» قرار می گیرند؛ مثلاً می گوییم: «الاعمال الباقیات الصالحات» یعنی کارهای «ماندنی نیکو» و در مقابل آن، کارهای ماندنی غیر صالح است.
اصولاً اعمال نیکو و یا زشت، در مقایسه با شخص انسان یا اموال دنیا که از بین رفتنی هستند، باقی و ثابت است؛ مثلاً وقتی انسان، بیمارستانی که مورد احتیاج جامعه است بسازد،
این عمل در مقابل شخص انسان و اموال دنیا و مقامهای آن که از بین رفتنی هستند، ماندنی و باقی و ثابت است و به این عمل، عمل خیر و عمل صالح می گویند و در مقابلش مثلاً ساختن مراکز فحشا و منکرات است که در آن گناه و معصیت خدا شود. این عمل نیز باقی است ولی عمل فاسد است. اعمال نیک و بدی که از انسان به عنوان یادگار می ماند تا هنگامی که دیگران از آن بهره می برند عامل نیز در ثواب و عقاب با آنان شریک است؛ مثلاً اگر انسان در طول حیات خود بانی ساختن مسجد، مدرسه، حسینیه، بیمارستان،
آسایشگاه، آب انبار، پل و راه شده و یا هر عمل خیر دیگری انجام دهد و یا عامل ایجاد فاحشه خانه، قمارخانه، میكده، باشد و هر عمل شرّ و زشت دیگری انجام دهد تا زمانی كه آن بنا برجاست و مردم از آن بهره می گیرند، خداوند سازنده آن را نیز در ثواب و یا عقاب اعمال دیگرانی كه در آن مكان عمل خیر و یا شرعی انجام می دهند شریك می گرداند، گرچه او مرده باشد.
مرحوم صدوق (ره) از حضرت صادق (ع) آورده است:
حضرت صادق (ع) فرمودند: شش عمل از مؤمن به یادگار می ماند و او از ثواب آن بهره مند می شود: اول: فرزند صالحی كه برای او استغفار كند، دوم: كتابی كه از خود به یادگار بگذارد، سوم: درختی كه بنشاند، چهارم: جوی آبی كه جاری كند، پنجم: چاهی كه حفر كند و دیگران از آن بهره برداری كنند، و ششم: روش خیری كه از خود بگذارد و مورد استفاده دیگران شود.
حضرت صادق (ع) فرمود:
رسول خدا (ص) فرموده اند: حضرت عیسی بن مریم (ع) به قبری عبور كرد و صاحب آن را در عذاب خداوند معذب دید، سال بعد كه مجدداً عبورش به آن قبر را آزاد از عذاب خدا دید، از روی تعجب گفت: خدایا صاحب این قبر سال گذشته در عذاب تو بود چرا امسال عذاب از او برداشته شده؟ خطاب آمد: ای روح خدا، او پسری داشت كه امسال به تكلیف الهی رسیده، او برای مردم راهی ساخته و یتیمی را پناه داده است، ما نیز به پاس عمل صالح او پدر را بخشیدیم.
حضرت امام محمد باقر(ع) از رسول خدا (ص) نقل فرمودند كه آن حضرت به مردی فرمود: اگر هنگام شب و هنگام صبح بگوئی: «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر» خداوند در مقابل هر تسبیحی كه بگوئی ده درخت میوه از انواع میوه های بهشتی برای تو قرار می دهد. و سپس فرمودند: این تسبیحات «باقیات الصالحات» است.
فایده خیرات برای اموات در عالم برزخ
كلمه «خیرات» از نظر لغت، معنا و مفهوم وسیعی دارد و به هر كار خوب و مورد پسند ائمه و رهبران دینی گفته می شود. كارهایی از قبیل: نماز و هر عبادت دیگر، دستگیری زیر دستان و بینوایان، دادن صدقات، انجام كارهایی كه منافع اجتماعی دارد مانند: ساختن پل، جاده، مدرسه، مسجد، آب انبار، بیمارستان و ; كارهای نیك و مورد پسند است و به آن خیرات گفته می شود.
خیرات و صدقاتی كه برای اموات فرستاده می شود منحصر به دادن مبالغی وجه نقدی یا مقداری نان و خورشت نیست و انسان می تواند از هر كار خیری كه انجام می دهد، قصد خیرات و صدقات برای اموات خود بكند. در حدیث از قول حضرت خاتم الانبیاء (ص) آمده است: «هر معروف و كار نیكی صدقه است». بنابراین هر كار پسندیده و نیكوئی كه به قصد تقرب به خداوندمتعال انجام شود، صدقه و خیرات است.
مرحوم شیخ حر عاملی در كتاب وسائل الشیعه به نقل از امام صادق (ع) آورده است:
راوی حدیث گفت: از حضرت صادق (ع) پرسیدم: می توان به جای مرده نماز خواند؟ حضرت فرمود: بلی، سپس فرمود: ممكن است میت در نگرانی و غم اعمال گذشته خود باشد و این عبادتی كه به جای او انجام می شود جبران كمبود او را بكند و وی را از نگرانی نجات بدهد.
مرحوم محدث قمی در سفینه البحار به نقل از رسول خدا (ص) آورده:
كسی كه وارد مقبره مؤمنین (قبرستان) شود و سوره مباركه «یاسین» را بخواند خداوند به اموات آن قبرستان تخفیف ]در عذاب یا نگرانی[ می دهد.
رسول خدا (ص) فرمودند: میتی كه نزد او سوره مباركه «یاسین» خوانده شود سختی های عالم برزخ و قیامت بر او آسان می گردد.
بخشی از ویژگی های عالم برزخ
مطابق روایات متعدد، «سؤال قبر» که یکی از ویژگی های عالم برزخ است، مربوط به کسانی است که ایمان خالص و یا کفر خالص دارند، ولی سایر مردم، سؤال قبر ندارند. البته این مطلب به آن معنی نیست که دسته سوم برزخ ندارند بلکه تنها در مورد سؤال قبر، معترض آنها نمی شوند، ولی از روایات، فهمیده می شود، که «فشار قبر» به عموم مردم (چز اندکی ازاولیاء خدا) می رسد.
امام صادق (ع) فرمود:
لا یسئل فی القبر الا من محض الایمان محضاً، او محض الکفر محضاً و الآخرون یلهون عنهم
«در قبر، سؤال نمی شود مگر از کسانی که ایمان خالص، یا کفر خالص دارند، و از افراد دیگر صرف نظر می شود»1
_________________________________________
1- فروع کافی، ج 3، ص 235- باب المسأله فی القبر و من یسال و من لایسئل، حدیث 1، همچنین از حدیث 2 و 3و 4 نیز همین مطلب فهمیده می شود.
سؤال دو فرشته نکیر و منکر در قبر
وقتی انسان از دنیا رفت، مطابق روایات بسیار، دو فرشته به نامهای «ناکر» و «منکر» و یا «نکیر» و «منکر»، به سراغ او می آیند، و با طرح سؤالاتی به بازجویی می پردازند، و در حقیقت نخستین دادگاه او، بعد از مرگ شروع می شود.
عجیب اینکه رسول خدا (ص) فرمود:
ان القبر اول منازل الاخره فان نجا منه، فما بعده ایسر منه، و ان لم ینج منه فما بعده لیس اقل منه
«قبر، نخستین منزل، از منزلهای آخرت است، اگر انسان در این منزل، نجات یافت، راه نجات در منزلهای بعدی، آسانتر است، و اگر از این منزل نجات نیافت، راه نجات در منزلهای بدی، کمتر و سهل تراز آن نیست»1
طبق بعضی از روایات، این دو فرشته وارد قبر می شوند، یکی در جانب راست مرده قرار می گیرد و دیگری در جانب چپ او.2
و از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: وقتی که جنازه انسان را دفن می کنند، دو فرشته به نام نکیر و منکر، نزد او می آیند، که صدایشان مانند رعد غرنده، و چشم هایشان مانند برق خیره کننده است، که زمین را با نیش های خود می شکافند، و پاهای خود را با موهای خود به شدت بر زمین می کوبند و به سوی مرده می آیند.3
_________________________________________
1- بحار، ج 6، ص 242
2- فروغ کافی، ج 3، ص 338
3- فروغ کافی، ج 3، ص 238 و 236
البته چگونه برخورد آنها با میت، بر اساس میزان ایمان و انحراف او است، و چهره آنها در برخورد با مؤمن خالص، با چهره آنها در برخورد با کافر خالص، تفاوت دارد، چنانکه ابوبصیره از امام صادق (ع) پرسید: «آیا این دو فرشته بر مؤمن و کافر، به یک صورت، وارد می شوند؟»
امام صادق (ع) فرمود: «نه»
و نیز باید توجه داشت که پاسخ میت به سؤالات نکیر و منکر، بر اساس همان روحیه و باطنی است که او در دنیا داشته است.
داستانی از جهان برزخ نشانگر اوضاع آن جهان
1- عذاب دروغگو در عالم برزخ
پیامبر (ص) فرمود: شخصی نزد من آمد و گفت: «برخیز»، برخاستم و با او به جائی رفتم، در آنجا دو نفر، یکی ایستاده و یکی نشسته دیدم، آن شخص ایستاده، یکی انبرآهنی بزرگی در دست داشت و به دهان آن شخص نشسته می گذاشت، و دو طرف دهان او را باانبر می گرفت و می کشید، به طوریکه به هر طرف می کشید آن شخص نشسته به همان طرف خم می شد، من از آن شخص که مرا صدا زد و مرا از جای خود بلند کرد، پرسیدم: این صحنه چیست؟
گفت این شخص نشسته، در دنیا دروغگو بود ( و بی توبه از دنیا رفت) اکنون در این عالم (برزخ) تا فرارسیدن قیامت، همواره این گونه عذاب می شود.
امام صادق (ع) فرمود:
شخصی از احبار (علمای خوب یهود) از دنیا رفت، در عالم قبر (فرشتگان او را نشاندند، چند فرشته به او گفتند: می خواهیم «صد تازیانه به تو بزنیم» او جواب داد: طاقت ندارم.
گفتند: 99 تازیانه به تو می زنیم، او باز جواب داد طاقت ندارم.
به همین ترتیب (چون آدم خوب بود) یک یک کم کردند، تا اینکه گفتند: «یک تازیانه را حتماً باید بخوری».
او گفت: چرا، مگر من چه کرده ام؟
به او گفتند: «زیرا تو یک روز بدون وضو نماز خواندی، و بر یک شخص مظلومی گذشتی، ولی او را یاری نکردی، به خاطر این دو خصلت باید تازیانه بخوری».
به او یک تازیانه زدند، بر اثرآن قبرش پر از آتش گردید.1
علاقه خاص آیت الله حائری به کربلا و رسیدن او به مراد، در عالم برزخ
مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره) مؤسس حوزه علمیه قم، در سنین بین هفتاد و هشتاد، در بهمن ماه سال 1351 شمسی ]17 ذیقعده 1355 هـ.ق[ وفات کرد، قبر شریفش در مسجد بالاسر، کنار مرقد حضرت معصومه (س) در قم است..
دوران تحصیلات و تدریس او در نجف اشرف و سامره و کربلا و سپس اراک و قم بود، این
___________________________
1- ثواب الاعمال شیخ صدوق، ص 111- بحار، ج6 ص 221
مرد بزرگ در سال 1340 قمری به قم آمد (عجیب اینکه نام شریف او «شیخ عبدالکریم الحائری الیزدی» به حساب ابجد، مطابق با 1340 است)
او در همین سال، حوزه علمیه قم را تأسیس کرد و بنیان یک حوزه علمی وسیع را در آن سال در سرزمین مبارک قم پدید آورد.
او علاقه خاصی به کربلا داشت، می گفت: «من آرزو دارم باز به کربلا بروم و آرزو بر جوانان عیب نیست» (این کلمه را به صورت مزاح می گفت)
و می فرمود: «افسوس دیگر نمی توانم به کربلا بروم، با این باری که از امور مادی و معنوی مردم بر دوش من است».
گرچه تا آخر عمر نتوانست به کربلا برود، ولی در خواب مسلم دیده شده که روح آن مرد بزرگ، پس از وفاتش به کربلا و عتبات رفته است، در اینجا به ذکر دو خواب می پردازیم.
1- آقای حاج آقا شمسی الضحی اراکی، در همان شب فوت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره) در خواب می بیند، آیت الله حاج میرزا مهدی بروجردی (محرر و سرپرست امور بیت مرحوم حائری) به ایشان تلفن کرد که آقای حاج شیخ (عبدالکریم) به اراک می آیند که از آنجا به کربلا بروند، و شمس الضحی در عالم خواب مشاهده می کند که آقای حاج
شیخ (عبدالکریم) به خانه کرهورد (قریه ای نزدیک اراک) آمدند و از کنار دیوار باغ، به طرف آسمان اوج گرفتند وبه سوی کربلا رفتند،که همراه ایشان کسی یا کسانی نیز بودند.
2- آیت الله حاج سید علی لواسانی، در آن وقت در نجف بود، همان شب فوت حاج شیخ عبدالکریم، در خواب می بیند، مردم برای استقبال جنازه به طرف بازار بزرگ و جانب دروازه نجف اشرف می روند، ایشان می پرسید مردم برای چه بیرون آمده اند؟
می گویند: جنازه حاج شیخ عبدالکریم را می آورند».
فردای آن شب آقای لواسانی به صحن حضرت علی (ع) وارد می گردد، می بیند بعضی از طلبه ها صحبت از قم و بیت حاج شیخ عبدالكریم، می نمایند، آقای لواسانی از آنها می پرسد: «به چه مناسبت از قم صحبت می كنید؟»
می گویند: مگر خبر نداری آقای حاج شیخ در قم فوت شده است.1
این مطلب نیز در حقیقت نشان دهنده گوشه ای از عالم برزخ است، و حاكی است كه آن مرجع بزرگ، پس از مرگ به مراد خود، (رفتن به كربلا) رسیده است.
فشار قبر
یكی از ویژگی های عالم برزخ، «فشار قبر» است، حقیقت فشار قبر به خوبی برای ما روشن نیست، دورنمای آن عبارت از آن است كه وقتی كه جنازه انسان را درمیان قبر می گذارند، او خود را درتنگنای تاریكی و وحشت آور قبر می نگرد و در فشار و زحمت بسیار سختی قرار می گیرد
___________________________
1- اقتباس از مجموعه «سمینار بررسی مسائل حوزه»،ص 165 (به نقل از مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری، فرزند مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری (ره).
مانند شخصی كه حكم اعدامش صادر شده و شب آخر عمر خود رادر فشار سخت روحی می بیند و یا اینكه قالب مثالی، یعنی روح و جسم لطیف او (شبیه عالم خواب) در فشار قرار می گیرد.
طبق برخی از روایات، امام صادق (ع) فرمود: «كسی كه از مؤمنان، بعدازظهر پنجشنبه تا قبل از ظهر روز جمعه از دنیا برود، خداوند او را از فشار قبر، پناه می دهد.1
مطابق بعضی از روایات، شهیدان در عالم قبر، مورد بازخواست و رنج و زحمت قرار نمی گیرند و راز این مطلب را شخصی از امام صادق (ع) پرسید، آن حضرت در پاسخ فرمود:
كفی بالبارقه فرق رأسه فتنه: « همان جای شمشیری كه بر سر او هست (كه بر اثر زخم آن، به شهادت رسیده) برای زحمت او كافی است»2
این روایت بیانگر اوج مقام شهید است كه حتی در عالم قبر، مورد بازخواست و زحمت، قرار نمی گیرد.
و طبق بعضی از روایات، گنهكار ناپاك آن چنان سخت در فشار قبر قرار می گیرد كه از شدت فشار، مغز سرش از ناخنهای پایش خارج می گردد.3
و از امام علی (ع) نقل شده كه در فرازی از گفتارش فرمود:
«وقتی كه میت در پاسخ سؤالات دو فرشته نكیر و منكر، فروماند، آنها آنچنان با گرزی كه به همراه دارند بر فرق سر او می زنند كه همه حیوانات جز انسان و جن، می فهمند و به وحشت می افتد
___________________________
1- بحار، ج 6، ص 270
2- وسائل الشیعه، ج 11، ص 14
3- لئالی الاخبار، ج 5، ص 29
سپس به او می گویند: «به بدترین حال بخواب، او به گونه ای در تنگنای فشار قبر قرار می گیرد كه نیزه در درون نوك آهنی خود قرار می گیرد، حتی مغزش از درون گوشت و ناخنهایش خارج می شود و مارها و عقربها و حشرات زمین تا روز قیامت او را می گزند، و او آنچنان در زحمت و فشار است كه آرزوی برپائی قیامت دارد، تا از آن فشار رهایی یابد.»1
برزخ
برزخ در لغت به معنای زمین و یا مكانی است كه برزخ؛ حیات پس از مرگ بین دو چیز فاصله انداخته است. اما برزخ در اصطلاح قرآن، روایات و مجموعه تعالیم اسلامی به معنای عالم پس از مرگ و حدفاصل بین دنیا و آخرت است. شاید بتوان ادعا كرد كه برزخ بدین معنا نخستین بار در تعالیم اسلامی و قرآن كریم استعمال گردیده است. این واژه تنها یك بار در قرآن آمده و در آن، حال انسان های تبهكار و مجرم، هنگام فرا رسیدن مرگ و درخواست غیرقابل قبول آنان مبنی بر بازگشت به دنیا و پاسخ آنان به اینكه فرا روی ایشان برزخی است تا روزی كه برانگیخته شوند، گزارش شده است: «حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلی اعمل صلحا فیما تركت كلا انها كلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون».
علاوه بر آیه مزبور، آیات دیگری را می توان یافت كه به نوعی بر حقایق برزخی دلالت داشته و برای اثبات عالم پس از مرگ قابل استفاده است.
___________________________
1- فروغ كافی، ج 3، ص 233
در این آیات به موضوعات ذیل پرداخته شده است: ادامه حیات شهیدان پس از مرگ؛ احوال ارواح انسان ها هنگام انتقال از زندگی دنیوی به سرای دیگر؛ سرگذشت انسان ها پس از مرگ به همراه برخی خصوصیات و نحوه حیات آنها؛ تعدد حیات و مرگ.
برزخ در حقیقت ادامه وجود عالم دنیا و استمرار حیات انسان پس از مرگ است، هر چند برخی از خصوصیات عالم دنیا از جمله امكان كسب اختیاری كمالات علمی در آنجا وجود ندارد. از این رو برخی بر این عقیده اند كه فلسفه خلقت عالم برزخ كه در میان دنیا و آخرت قرار گرفته مانند: فلسفه هر مرحله متوسط دیگر است كه از یك سو زمینه ای برای آمادگی حضور در طرف دیگر ایجاد می كند، و از سوی دیگر از آنجا كه قیامت برای همه انسان های طول اعصار، در یك روز تحقق می یابد راهی جز آن نیست كه آنهایی كه مرده اند در عالمی به انتظار باشند تا به همراه انسان های دیگر به عرصه قیامت وارد شوند.
حقیقت برزخ
حقیقت عالم برزخ همان چیزی است كه فیلسوفان در میان عوالم وجود از آن به «عالم مثال» تعبیر می كنند كه مجرد از ماده است و برخی از عوارض مادی چون شكل و مقدار را داراست از نظر مرتبه بین عالم ماده و عالم عقل قرار گرفته است. و انسان بعد از مرگ تا بر پایی قیامت در آن حیات خواهد داشت و هم اكنون نیز محیط به انسان هاست، چنان كه از برخی نقل شده كه از كلمه وراء در آیه «و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون» معنای احاطه را استفاده نموده اند. با ملاحظه برخی آیات قرآن شواهدی می توان یافت كه بدن برزخی به
لحاظ خصوصیت شبیه بدن دنیایی است و نفس به آن تعلق پیدا می كند. «و خلقنا لهم من مثله ما یركبون» در روایتی از امام صادق آمده كه: روح پس از مرگ به بدنی مانند بدن دنیوی منتقل می شود; روایات دیگری نیز به همین مضمون وجود دارد كه برخی برای تطبیق آن ها با بدن مثالی تلاش نموده اند. بعضی نیز معتقدند كه روایات خاص و عام با هم تنافی دارند مبنی بر اینكه روح بعد از مفارقت بدن به اجسامی كه در نهایت لطافت هستند تعلق می گیرد. در پاسخ باید گفت كه این اجسام شبیه جسم جن و شبیه بدن عنصری هستند به نحوی كه اگر كسی او را ببیند می گوید این همان شخصی است كه در دنیا او را دیدیم.
اثبات برزخ
برخی گفته اند اصولاً مسئله برزخ ماهیت نقلی دارد و عقل به آن راهی ندارد. با این حال بعضی بر این عقیده اند كه علاوه بر ادله نقلی، دلائل عقلی نیز می تواند ثواب و عقاب برزخی را اثبات كند. البته تجزیه و تحلیل ادله یاد شده نشان می دهد كه این ادله بیش از آنكه ضرورت برزخ را اثبات كند امكان آن را ثابت می كند. در هر حال این نكته درخور توجه است كه تبیین عقلی نوعی بقا برای انسان در قالب بقای روح كه استمرار وجودی انسان را پس از مرگ تضمین كند، از پیش فرض های مسلم پذیرش عقلانی برزخ است، هر چند در این بیان برخی احتمال پذیرش حقیقت حیات برزخی را بدون پذیرفتن حقیقتی به نام روح و نفس برای انسان را نیز مطرح كرده اند.
افزون بر این، برای اثبات برزخ ممكن است به ادله تجربی وحسی با استفاده از روش هایی كه می توان با ارواح گذشتگان ارتباط برقرار كرد نیز بهره گرفت، این روش ها كه در علمی به نام فراروانشناسی ارائه می گردد، اثبات می كند كه برای مردگان، نوعی حیات و زندگی تحقق دارد كه همان برزخ است. توجه به این نكته نیز لازم است كه خواه دلیل عقلی را در اثبات حیات برخی بپذیریم خواه آن را ناتمام بدانیم، در هر صورت، اصل این مساله در مجموعه معارف اسلامی امری روشن است و از همین روی برخی از صاحب نظران احتمال ضروری بودن آن را بعید ندانسته اند. به عقیده برخی از محققان، مساله حیات برزخی در اواسط عهد رسول خدا از ضروریات قرآنی نبوده و حتی امروزه نیز برخی از مسلمانان كه نفس انسان را مجرد نمی دانند، به نوعی این حقیقت را نمی پذیرند. به هر حال مهم ترین دلایل حیات برزخی، آیات و روایات است كه در ذیل به بررسی آیات الهی در این باره می پردازیم:
1- در پیش بودن برزخ
برزخ، حقیقتی است كه ورای انسان ها قرار دارد. برخی وراء را به معنای پشت و ورائی بودن برزخ را به منزله مانعی از بازگشت به دنیا دانسته اند و برخی دیگر وراء را به معنای جلو دانسته و از آیه چنین استفاده كرده اند كه برزخ حقیقتی است كه انسان ها در پیش رو دارند. در این میان اكثر مفسران معنای دوم را ترجیح داده اند، در تایید این نظر گرفته شده كه قید «الی یوم یبعثون» به روشنی دلالت بر این نكته دارد كه كلمه «وراء» به معنای پیش رو و جلو است؛ زیرا اگر آن را به معنای پشت بدانیم، قید مذكور لغو خواهد بود.
2- پایان حیات دنیا وشروع حیات دیگر
گذشته از مضمون آیه «كل نفس دائقه الموت» كه گفته شده به روشنی بر حیات برزخی دلالت دارد؛ زیرا اگر نفس دارای حیات نباشد چشیدن مرگ معنا ندارد. برخی از آیات بدون نام بردن از عالمی خاص به ادامه زندگی انسان پس از مرگ اشاره دارد؛ مانند آنچه درباره شهیدان آمده كه كسانی را كه در راه خدا كشته شدند مرده مپندارید، ایشان زندگانند و نزد خداوند روزی داده می شوند، به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند و برای كسانی كه از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته اند شادی می كنند كه نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین می شوند. گفته شده آیه یادشده به روشنی دلالت دارد كه حیات برزخی مقارن با حیات دنیوی كسانی است كه هنوز به آن عالم ملحق نشده اند؟ اعتراف مجرمان در رستاخیز به اینكه ما جز ساعتی درنگ نكردیم؛ «ما لبثوا غیرساعه » با توجه به اینكه درنگ آنان تا قیامت استمرار داشته است دلالت بر بقای حقیقت انسانی در ظرفی خاص دارد كه همان حیات برزخی است.
3-لذت و رنج پس از مرگ
افزون بر آیات پیش گفته كه نوعی نعمت و روزی دادن به شهدا را یادآور شده است مضمون برخی دیگر از آیات نیز به روشنی بر حیات برزخی و متنعم بودن بعضی از انسانها در قبر دلالت دارد. همچون گفته شهیدی كه داستان آن در سوره یس آمده كه چون به وی گفته شد: به بهشت در آی، گفت: ای كاش قوم من از این همه رحمت الهی باخبر می شدند. بدیهی است كه اگر اینها مرده و فاقد حیات باشند، دركی ندارند تا لذت ببرند و متنعم باشند در حالی كه طبق آیات موجود، شهیدان از نعمت های بهشتی و تفضلات ربوبی متنعم می گردند. برخی از متكلمان نیز در مباحث حیات برزخی از این گروه آیات برای اثبات برزخ بهره گرفته اند و بعضی از آنان خواسته اند دلالت عام آیات یادشده بر حیات برزخ برای همه انسانها را انكار و آن را محدود به حیات شهیدان بدانند. كه البته دلیلی بر اختصاص مفاد آیه به شهیدان وجود ندارد.
شمار دیگری از آیات نیز با حروف عطف كه نافی هرگونه فاصله و تراخی است حالاتی از حیات را برای انتقال یافتگان از زندگی دنیا ترسیم می كنند كه از این آیات نیز برای اثبات برزخ استفاده شده است مانند وارد شدن قوم نوح(ع) در آتش یا غرق شدن آنان در آب؛ «مما خطیتهم اغرقوا فادخلوا نارالله». كلمه «ماء» در این آیه دلالت بر تعقیب بدون فاصله دارد و
روشن است كه ورود در آتش وجهی ندارد مگر برای عذاب. در برخی از آیات نیز هرچند نتوان عدم تراخی را از حرف عطف استفاده كرد، اما به مدد روایات می توان از آنها برای اثبات برزخ بهره گرفت. از امام صادق(ع) ذیل آیه «فاما ان كان من المقربین» ¤ فروح و ریحان و جنت نعیم» نقل شده است كه روح و ریحان در قبر است و نعیم در آخرت. در این آیه نیز نعمتهای
بهشتی در برزخ بلافاصله برای انسانها ترسیم گردیده است. برخی آیه یادشده را با توجه به آیه «فلولا اذا بلغت الحلقوم» «و انتم حینیذ تنظرون» از دلائل اثبات برزخ برشمرده و گفته اند: روح و ریحان بدون فاصله پس از مرگ نصیب انسان می شود و انسان روح و ریحان را پس از مرگ ملاقات می كند و برخی معتقدند این ملاقات در آخرت روی می دهد. عده ای نیز آیات «یاایتها النفس المطمئنه » «ارجعی الی ربك راضیه مرضیه» «فادخلی فی عبدی و ادخلی جنتی» را به جهت بیان انتقال بدون فاصله (فادخلی) دلیل بر حیات برزخی دانسته اند. كه البته دلالت انحصاری این آیات بر حیات برزخی به روشنی آیات پیشین نیست.
آخرین نظرات